بدون عنوان
دالی
سهند امروز تو حیاط با من دالی بازی میکرد و حسابی خسته شد. بعدش توپ بازی هم کرد . ...
نویسنده :
آلا
1:51
عید میاد
ظهر بهت گفتم که قراره نسترن اینا بیان خونه ما بعدش ازت پرسیدم سهند کی میاد گفتی عید ومن کلی بوست کردم ...
نویسنده :
آلا
0:39
بدون عنوان
قندک مامان صبح خودت از مامان خواستی که بهت نون و پنیر بدم ولی نه ناهار رو خوب خودی و نه شام این روزا خوب غذا نمیخوری و همه میگن که سهند لاغر شده مامانی غصه میخوره
نویسنده :
آلا
0:36
لباس تازه
سهند هر روز میره از تو کمدش لباس تازه هاشو میاره و من بوسش میکنم و خودش هم شروع میکنه به بوس کردن لباس هاش هر لباسی روکه به من نشون میده من ذوق میکنم و اون هم اون قدر ذوق میکنه که گاهی کل کمد خالی میشه ...
نویسنده :
آلا
0:30
آلا بی
سهند نازنین من وقتی میخواد منو صدا کنه میگه آلا بی وقتی میخواد بگه پاشو میگه آلا پا عاشق دوغ هست و میگه دوخ دوست داره با قاب عکس بازی کنه و میگه آکس . توپ هم پوپ میگه من زبونت رو فدا بشم .
نویسنده :
آلا
0:26
هاپو سواری
بدون عنوان
این سه تا پیراهن رو عمو و زن عمو برات قبل از این که به دنیا بیای خریده بودن . ...
نویسنده :
آلا
0:50
رورورک
سهند یادش بخیر یه وقت هایی که نمی تونستی راه بری سوار رورو رک میشدی تو خونه چرخ میزدی بعضی وقت ها هم یه جاهایی گیر میکردی . خیلی دوست داشتی با دسته های رورورک بازی کنی همش سر و صدایی اون رو در میاوردی . تازه رنگش رو هم خودت انتخاب کردی وقتی رفتیم مغازه هر کدوم که خواستیم سوار کنیم نخواستی فقط چشمت دنبال این رنگ بود آخر سر هم اینو سوار شدی برات گرفیمش . ...
نویسنده :
آلا
0:41